تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3498
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22335
بازدید ماه : 196724
بازدید کل : 1608403
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 1 / 8 / 1395

دخالت بيجا و خواسته هركس
مرحوم ثقة الا سلام كلينى در كتاب شريف كافى آورده است :
روزى بين امام محمّد باقر عليه السلام و بين يكى از نوه هاى امام حسن مجتبى عليه السلام اختلافى واقع شد.
شخصى ، به نام عبدالملك گويد: من اختلاف آن حضرت و پسر عمويش را شنيدم ، جهت صلح و اصلاح خدمت امام باقر عليه السلام رفتم و چون خواستم در آن زمينه صحبت كنم ، حضرت فرمود: آرام باش و در كار ما دخالت نكن .
جريان ما همانند آن شخص است كه در بنى اسرائيل داراى دو دختر بود، يكى از آن ها را به عقد كشاورزى و ديگرى را به عقد كوزه گرى در آورد.
پس از آن كه هر دوى آن ها به خانه شوهر رفتند، روزى پدر به ديدار دختر و داماد كشاورزش رفت و احوال آنان را جويا شد؟
دختر گفت : شوهرم زراعت كرده است و نياز به آبيارى دارد، اگر خداوند باران بفرستد حال ما خوب است .
سپس به منزل ديگر دختر و دامادش رفت و احوال آنها را پرسيد؟
دختر گفت : شوهرم تعداى كوزه ساخته است و آن ها را بيرون گذاشته تا خشك شده و آماده كوره شوند، چنانچه باران نيايد حال ما خوب خواهد بود؛ پدر ضمن خداحافظى ، دست به سوى آسمان بلند كرده و گفت : خدايا، تو خود به احوال هر دوى آن ها و همچنين به مصلحت ايشان آگاه تر مى باشى .
بعد از آن ، حضرت فرمود: ما نيز چنين هستيم و چنين گوئيم .(17)
همچنين تاريخ ‌نويسان به نقل از سُدير صيرفى آورده اند، كه گفته است :
به زيارت كعبه الهى مشرّف شده بودم ، در آن جا امام محمّد باقر عليه السلام را ملاقات كردم ، حضرت دست مرا گرفت ، و روى به جانب كعبه نمود و اظهار داشت : اى سُدير! مردم موظّف شده اند كه به زيارت اين كعبه سنگى آمده و اطراف آن طواف نمايند؛ و آن گاه بايستى نزد ما اهل بيت رسالت آيند و ايمان و عقايد خود را بر ما عرضه دارند تا ما آن ها را راهنمائى و هدايت نمائيم .
سپس امام عليه السلام اشاره به سينه خويش نمود و فرمود: همانا ولايت ما از هر چيزى مهم تر و بلكه اساس و بنيان هر چيزى است .
و پس از آن ، افزود: اى سُدير! اگر آن دو نفر - ابوحنيفه و سفيان ثورى - نبودند و مردم را به گرد خود جمع نكرده و آن ها را به بى راهه منحرف نمى كردند؛ ما فرصت مناسبى در اين سفر حجّ مى يافتيم ، كه مردم را به حقايق دين و منافع دنيا و آخرتشان راهنمايى كنيم و نسبت به تمام امور مادّى و معنوى آشنا و آگاهشان سازيم .(18)

موضوعات مرتبط: داستانها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی